نویسنده: علامه مصباح یزدی




 
در طلیعه مناجات راجین و امیدواران، امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
یا مَن اِذا سَئَلَهُ عَبدٌ اَعطاهُ، وَ اِذا اَمَّلَ ما عِندَهُ بَلَّغهُ مُناهُ، وَ اِذا اَقبَلَ عَلیهِ قُرَّبَهُ وَ اَدناهُ، وُ اِذا جاهَرَهُ بِالعُصیانِ سَتَرَ عَلی ذَنبِهِ وَ غَطَّاهُ، وَ اِذا تَوکلَ عَلیهِ اَحسبَهُ وَ کفاهُ، اِلهی مَنِ الَّذی نَزلَ بِک مُلتَمساًَ قِراک فَما قَریتَهُ، وَ مَنِ الَّذی اَناخَ بِبابِک مُرتَجیاً نَداک فَما اَولَیتَهُ، اَیحسُنُ اَن اَرجِعَ عَن بابِک بِالخَیبَهِ مَصروفاً، وَ لَستُ اَعرِفُ سِواک مَولیً بِالاحسانِ مَوصوفاً؛ «ای خدایی که هرگاه بنده ای از او چیزی درخواست کند به او عطا می کند، و هرگاه امید و چشمداشتی به آنچه نزد اوست داشته باشد، به امیدش رهنمون می سازد، و هرگاه بنده ای آهنگ او کند و بر او روی آورد او را به جوار و قرب خویش بار می دهد، و هرگاه بی پرده به معصیت و نافرمانی او پردازد بر گناهش پرده افکند و پوشاند، و آن گاه که بنده بر او توکل کند امورش را کفایت کند. خدایا، کیست که بر تو وارد گردد و درخواست ضیافت تو را داشته باشد و تو او را به ضیافت خویش بار ندهی؟ و کیست که با امید به فضل و احسان تو بر درگاهت فرود آمد و محرومش ساختی؟ آیا سزد که من ناامید و دست خالی از درگاهت بازگردم، در صورتی که من مولایی که به احسان و لطف معروف باشد جز تو نمی شناسم؟»
«امل» که در فارسی «آرزو» ترجمه می شود به معنای امید به امری دور از دسترس است که هنوز مقدمات و اسباب آن فراهم نیامده و تحصیل آن مقدماتش نیازمند تلاش فراوان و همت زیاد و صرف وقت بسیار و انتظار طولانی است. در مقابل رجا در موردی به کار می رود که مقدمات و اسباب لازم برای تحقق مطلوب فراهم است و از این نظر امید به مطلوب معقول و منطقی است. البته گاهی در فارسی «امل» چون «رجا» به «امید» نیز ترجمه می شود و در فراز مزبور از مناجات نیز به معنای امید به کار رفته است. در قرآن نیز مشتقات «امل» و مرادفات آن مانند « اُمنیه» به کار رفته و از جمله خداوند درباره آرزوهای باطل و بیهوده برخی از نصاری و یهود که تنها خود را لایق بهشت می دانستند می فرماید: وَ قَالُوا لَن یَدخُلَ الجَنَّهَ إلاّ مَن کانَ هُوداً أو نَصارَی تِلک أمانِیُّهُم قُل هَاتُوا بُرهانَکُم إن کنتُم صَادِقین؛ (1) «و گفتند: هرگز به بهشت نرود، مگر کسی که یهودی یا ترسا باشد. اینها آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می گویید، برهان و دلیل خویش را بیاورید».
«اناخ» که از «نوخ» اشتقاق یافته، در جمله «اناخ ببابک» به معنای سکنی و اقامت گزیدن در پیشگاه الاهی است. این تعبیر از «انخت الجمل» گرفته شده که به معنای خواباندن شتر در موضعی است که برای مهار کردن و خواباندن شتر فراهم آمده است. «ندی» به فتح نون در اینجا به معنای عطا و بخشش است، و همچنین «الخیبه» در فراز مزبور به معنای از دست دادن مطلوب و حرمان و خسران است.

بازشناسی آرزوی مطلوب و آرزوی نکوهیده

با توجه به آنکه در این مناجات از امل و آرزو سخن به میان آمده این سؤال مطرح می شود که آیا آرزو و از جمله داشتن آرزوی طولانی و دراز پسندیده و یا مذموم می باشد؟ در پاسخ می توان گفت آرزو کردن به خودی خود مذموم نیست و از کاربرد «امل» و «منا» در این مناجات به دست می آید که اگر متعلق آرزو و حتی آرزوی طولانی امور معنوی و اخروی باشد، امری پسندیده و مطلوب است و اگر در برخی از روایات از داشتن آرزوی طولانی نکوهش شده، متعلق آن آرزوی دنیا و لذت های پست آن است که انسان را از رسیدن به تعالی و پیشرفت در مسیر کمال باز می دارد. امیرمؤمنان علیه السلام در نکوهش از چنین آرزویی می فرمایند: أیُّهَا النَّاسُ إنَّ أخوفَ ما أخافُ عَلَیکمُ اثنَان: اتِّباعُ الهَوَی وَ طُولُ الأملِ. فَأمَّا اتِّباعُ الهَویَ فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ، وَ أمِّا طُولُ الأملِ فَیُنسِی الآخِرََهَ؛(2) «ای مردم، از دو چیز بیش از هر چیز بر شما ترسانم: پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز. اما پیروی از هوای نفس و اطاعت از شهوات، آدمی را از حق جدا کند و از برکات آن محروم سازد، و اما آرزوی دراز، رستاخیز را از یاد برد».

خاستگاه فطری آرزو و تفکیک خیر واقعی از خیر پنداری

صرف نظر از آنچه در آیات و روایات مطرح شده و از مباحث اخلاقی استفاده می شود، آیا امیدواری و پیگیری هدف ‏های بلند و درازمدت شایسته است انسان باید به دنبال کارهایی باشد که زود نتیجه می دهد و آرزوی کارهایی را که بسیار دیر نتیجه می دهد و مقدمات فراوان و طولانی دور از دسترس دارد از سر بیرون کند؟ پاسخ این است که انسان طالب خیر است، هرچند آن خیر دور از دسترس انسان باشد و طلب خیر چون امری فطری است پسندیده می باشد. چیزی که هست گاهی انسان در شناخت مصادیق خیر اشتباه می کند و آنچه را که شر است خیر می پندارد و بالعکس آنچه را که خیر است شر می پندارد:
کُتِبَ عَلَیکمُ القِتالُ وَ هُوَ کرهٌ لَکُم وَ عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم وَ اللهُ یَعلَمُ وَ اَنتُم لا تَعلَمُونَ؛ (3) «بر شما کارزار واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خوب باشد و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد باشد و خدا [صلاح شما را ]می داند و شما نمی دانید».
بنابراین، امید بستن و آرزو کردن خیر واقعی صحیح است، نه آرزو کردن خیرهای ظنی و پنداری مربوط به امور دنیا که انسان به گمان باطل خود آنها را خیر می داند و شدیداً به آنها دل می بندد در حالی که در واقع خیر نیستند. قرآن درباره این گرایش و دل بستگی باطل انسان می فرماید: وَ إنَّه لِحُبِّ الخَیرِ لَشدیدٌ؛(4) «و به راستی وی سخت مال‏ دوست است».
برخی از مفسران گفته اند که خیر در آیه شریفه به معنای مال است و معنای آیه این است که انسان بسیار مال‏ دوست و بخیل و تنگ نظر است و برخی نیز گفته اند که دوستی شدید مال انسان را وادار می کند که از دادن حق خدا امتناع ورزد و مال خود را در راه خدا انفاق نکند.(5)
اگر مال از راه صحیح به دست آید و در راه صحیح و خیر صرف گردد خیر و نیکوست. اما برخی خیال می کنند که مال مطلقاً خیر است و تفاوت نمی کند که از چه راهی به دست آید و در چه راهی مصرف گردد.
برخی در مقام تعارض و تزاحم بین دو چیز مطلوب به خطا می روند و مرجوح را بر راجح و خیر محدود و زودگذر را به خیر دیرپای و دارای آثار ماندگار ترجیح می دهند و از این جهت، خیر ناچیز و محدود دنیا را بر خیر ابدی آخرت ترجیح می دهند و منطقشان این است که نباید نقد را فدای نسیه کرد و چون دنیا نقد است و آخرت نسیه، باید نقد را غنیمت شمرد و دنیا را برگزید و از آخرت چشم پوشید. در صورتی که منطق عقل حکم می کند که گاهی باید انسان نسیه را بر نقد ترجیح دهد و بر اساس همین منطق است که انسان در امور دنیایی و زندگی روزمره خود نیز گاهی نقد را فدای نسیه می کند. کارگری که تن به کار می دهد و دانش‏آموزی که درس می خواند و پژوهشگری که به امر پژوهش می پردازد، برای کسب ثروت و موقعیت علمی و اجتماعی، از راحتی ها و بسیاری از لذت ها می گذرند و محدودیت ها و محرومیت هایی را بر خود هموار می کنند.

ارزش پی‏ جویی خیر و اهداف ارزشمند و امید بستن به آنها

با توجه به آنچه گفتیم، انسان باید طالب خیر واقعی باشد و به وسیله عقل و آموزه های قرآنی و روایات، خیر واقعی را بشناسد و درصدد تأمین آن برآید و بی تردید امید بستن به خیر واقعی و آرزو کردن آن مطلوب و پسندیده است و آنچه مورد نکوهش قرار گرفته، آرزوهای طولانی مربوط به امور دنیایی و دل بستگی به مقامات و موقعیت های اعتباری و زودگذر است که انسان را از پرداختن به آخرت که مطلوبیت ذاتی دارد بازمی دارد و محروم می سازد. برخی برای رسیدن به موقعیت و مقام سال‏ ها زحمت می کشند و برای اینکه به اهداف سیاسی خود برسند حزب تشکیل می دهند. چنان که در کشورهای غربی رایج است که با هزار وعده و وعید و فریب و نیرنگ مردم را دور خود جمع می کنند تا در انتخابات رأی آنان را جمع کنند و کرسی پارلمان و مقام ریاست جمهوری را در اختیار خود گیرند. این گونه رفتار چون معطوف به دنیاست و فاقد انگیزه های متعالی اخروی است مذموم است و الاّ تلاش دنیایی به عنوان انجام وظیفه و مقدمه دست‏ یابی به کمالات اخروی و جلب رضای خدا و تحمل زحمات فراوان و طولانی برای رسیدن به مطلوب الاهی بسیار ارزشمند است.
هنگامی که امام خمینی قدس ‏سره نهضت اسلامی را شروع کردند، هیچ ‏کس احتمال نمی داد که به زودی نهضت پیروز شود و رژیم پهلوی ساقط گردد. اما امام و یاران امام با تلاش های طاقت‏ فرسا و تحمل تبعید و زندان و تحمل شکنجه ها و از دست دادن عزیزان خود، پس از پانزده سال به پیروزی رسیدند و هدف از آن همه گرفتاری ها و سختی ها برقراری حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام بود و چون هدف مقدس و معطوف به آخرت و در راستای جلب رضای الاهی بود، ارزش آن را داشت که برای رسیدن به آن حتی صد سال تلاش مداوم و طاقت فرسا صورت پذیرد.
همچنین پژوهشگر و محققی که برای کسب عزت اسلامی و کسب افتخار برای کشور اسلامی خود و برای خودکفایی و بی ‏نیاز گشتن از قدرتمندان عالم به اختراع و کسب دانش های جدید دست می یازد، باید مورد ستایش قرار گیرد و تلاش های دیرپای او در زمینه علوم تجربی و دنیوی که با هدف کسب رضای خدا صورت می پذیرد ارزشمند و مطلوب می باشند. همچنین دانشمندان علوم اسلامی که در زمینه علوم دینی و عقلی و برای پیشرفت دین خدا سالیان دراز زحمت می کشند و خون دل می خورند قابل ستایش و قدردانی می باشند و عمل آنان مرضیّ خداست. بی تردید این همت های بلند و تلاش های بی شائبه و استفاده بهینه از فرصت عمر و پیمودن مسیرهای طولانی و پر پیچ و خم که به عنوان انجام وظیفه و گسترش معنویت در جامعه و ارتقای جامعه اسلامی در ابعاد گوناگون صورت می پذیرند عبادت به حساب می آیند و هر چند مقدمات رسیدن به آن اهداف متعالی طولانی و فراوان باشند، ارزشمندترند و بر حسنات و پاداش های معنوی و اخروی انسان می افزایند و لحظه لحظه عمری که در راستای آن اهداف صرف می گردد و قدم هایی که برداشته می شود عمل صالح به حساب می آید. از این روی خداوند درباره ارزش و فضیلت همراهی با رسول خدا صلی الله علیه و آله و تحمل سختی ها در راه اسلام فرمود:
مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللهِ وَ لاَ یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لاَ نَصَبٌ وَ لاَ مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لاَ یَطَئُونَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ‌ ؛(6) «مردم مدینه و بادیه ‏نشینان پیرامونشان را نسزد که از [همراهی با ]پیامبر خدا سرباز زنند و نه اینکه به [حفظ]جان های خویش رغبت کنند و از جان وی روگردان شوند [یعنی جان های خویش را از جان او عزیزتر شمارند ]. این از آن روست که در راه خدا هیچ تشنگی، رنج و گرسنگی بدیشان نرسد و هیچ گامی در جایی که کافران را به خشم آرد ننهند و ضربه ای به دشمن نزنند [و از آنان اسیر و غنیمت نگیرند و آنان را زخمی نکنند و نکشند ]مگر اینکه به سبب آن، برای ایشان کار نیک و شایسته نویسند؛ که خدا مزد نیکوکاران را تباه‏ نمی کند».
در روایات از آرزوهای طولانی که معطوف به دنیاست و امکان تحقق نیز دارند نکوهش شده است چه رسد به آرزوهایی که امکان تحقق ندارند؛ مثل کسی که به خیال ‏بافی مبتلا می گردد و در آن حال آرزو می کند که بزرگ ترین ثروتمند دنیا گردد. اما در ارتباط با آخرت، حتی آرزوهایی که تحقق آنها از توان انسان خارج است و به طور طبیعی انسان نمی تواند بدان ها دست یابد، مطلوب و پسندیده هستند و ناشی از همت بلند انسان می باشند. مثل کسی که می داند بین مقام او با مقام و منزلت رسول خدا صلی الله علیه و آله فاصله فراوانی است و حتی او از درک و فهم مقام و منزلت آن حضرت عاجز است، اما با این حال آرزو می کند که در آخرت همنشین آن حضرت گردد. البته کسی که چنین خواسته ها و آروزهای بزرگی دارد باید برای رسیدن به آنها تلاش کند و از انجام آنچه از او در زمینه خودسازی و نیل به تعالی و کمال برمی آید کوتاهی نکند. چنان که شخصی در پاسخ رسول خدا صلی الله علیه و آله که از حاجت و خواسته اش پرسش کردند، گفتند: الجَنَّهُ فَأطرَقَ رسوُلُ اللهِ صَلَّی الله عَلیهِ وَ آله ثُمَّ قَال: نَعَم، فَلَمَّا وَلَّی قَالَ لَهُ یَا عَبدَاللهِ أعِنَّا بِطُولِ السُّجودِ؛(7) «حاجت من بهشت است. حضرت سر به زیر افکندند و فرمودند: بله و چون برگشتند خطاب به آن شخص فرمودند: ای بنده خدا، ما را با سجده طولانی یاری رسان».
روشن شد که از نظر عقل و شرع آرزوهای دور و درازی که امکان تحقق ندارند و انسان را به خیال‏ بافی های احمقانه وامی دارند و نیز آرزوهایی که امکان تحقق دارند، اما انسان را از انجام تکالیف الاهی و دست‏ یابی به آثار و ثمرات قطعی اخروی بازمی دارند، مذموم هستند. همان طور که پسندیده نیست انسان آرزوهای دست‏ نایافتنی را در ذهن بپروراند و فکر و ذهن خود را بدان ها مشغول سازد، همچنین شایسته نیست که انسان با آرزوی رسیدن به لذت های ناچیز و حقیر دنیوی خود را از پرداختن به تکالیف اخروی و الاهی که نتایجی به مراتب بزرگ تری نسبت به لذت های دنیوی دارند باز دارد.

رجحان آرزوهای اخروی بر آرزوهای دنیوی

آیا امید برای انسان لازم است و انسان باید امیدوار باشد یا نه؟ مجدداً در پاسخ به این سوال عرض می کنیم که امید لازمه زندگی است و بدون امید زندگی انسان تداوم نمی یابد. امید یکی از نعمت های الاهی است. منتها چون آخرت دار تزاحم نیست، انجام برخی از امور اخروی مانع پرداختن به دیگر امور اخروی نمی گردد و انسان می تواند به همه فعالیت ها و اندیشه های خود جهت و سمت‏ و سوی اخروی ببخشد. در ارتباط با آخرت همت بلند و آرزوی طولانی نکوهیده نیست، و از این نظر، هرچند امید انسان به آخرت و دست ‏یابی به مقامات آن بلندتر و بزرگ تر باشد، پسندیده ‏تر خواهد بود. اما چون دنیا دار تزاحم است و زیاده روی در پرداختن به برخی امور دنیوی انسان را از امور لازم دیگر بازمی دارد، نباید در استفاده از نعمت های دنیوی دچار افراط و تفریط شد و باید حد و اندازه بهره برداری از آن نعمت ها را رعایت کرد تا انسان از امور لازم دیگر دنیوی و نیز امور اخروی باز نماند. انسان در کنار امید، باید بیم و ترس نیز داشته باشد و نباید امید انسان از حد بگذرد و مانع بیم و ترس گردد.
انسان باید حد و مرز و شرایط استفاده از نعمت های الاهی را رعایت کند و از این نظر، امید به نعمت های دنیوی در صورت رعایت شرایط و حد و مرز استفاده از آنها صحیح است. مال و امکانات دنیوی نعمت اند، اما انسان نباید از راه حرام و تصرف در اموال دیگران بدان ها دست یابد که در این صورت آنها نقمت به شمار می آیند نه نعمت، و از جمله روا نیست که انسان امید تصرف در مال مردم و دست ‏اندازی به حقوقشان را داشته باشد. امید بستن به نعمت های دنیوی در صورتی روا و پسندیده است که برای آخرت و برای تأمین نیازهای ضروری زندگی آن هم با رعایت حدود شرعی باشد. به خصوص اگر امید انسان در تأمین نعمت های دنیوی تنها معطوف به خداوند گردد و انسان امید به غیر خدا نبندد؛ چنان که خداوند در حدیث قدسی به حضرت موسی علیه السلام فرمود:
یا موسی، سلنی کلَّ ما تحتاجُ اِلیهِ حتّی عَلَفَ شاتِکَ وَ ملِحَ عَجینِک؛(8) «ای موسی، هرچه را بدان نیازمندی حتی علف گوسفند و نمک غذایت را از من بخواه».
برای مؤمن نیازهای دنیوی مطلوبیت ذاتی ندارد - چه اینکه امور دنیوی به خودی خود ارزش اخلاقی نیز به حساب نمی آیند - او نعمت ها و امکانات دنیوی را برای تأمین سلامتی خود و کسب توانایی برای رسیدن به مقامات الاهی و انسانی و نیل به ثواب‏ های ابدی آخرت می خواهد. نعمت های دنیوی، به خودی خود، مباح‏ اند، اما ارزش به حساب نمی‏آیند و در صورتی ارزش به حساب می آیند که برای رضای خدا درخواست شوند. اما نعمت های اخروی دارای مطلوبیت ذاتی و ارزش هستند و از این نظر درخواست آنها و امید بستن به آنها مطلوب و پسندیده است. البته باید امید انسان به آنها صادق باشد، بدین معنا که انسان در رسیدن به نعمت ها و مقامات اخروی و معنوی کوتاهی نکند و از اسباب و امکاناتی که جهت رسیدن به آنها در اختیارش نهاده شده است کمال استفاده را ببرد، نه اینکه خواهان نیل به مقام اولیای خدا باشد، اما در انجام وظایف خود کوتاهی کند و تکالیف واجب خود را انجام ندهد و از انجام مستحبات خودداری ورزد و در طی ماه رمضان که ماه عبادت و بهار قرآن است، دست کم یک بار قرآن را ختم نکند.
در ادامه مناجات امیدواران حضرت می فرمایند:
کیفَ اَرجِو غَیرَک وَ الخَیرُ کلُّهُ بِیَدِک، وَکیفَ أومِّلُ سِواک وَ الخَلقُ وَ الأمرُ لَک. أَاَقطعُ رَجائی مِنک وَ قَد اَولَیتَنی ما لَم اَسئَلهُ مِن فَضلِک؛ «چگونه به غیر تو امید داشته باشم، در صورتی که همه خیر از توست؟ و چگونه به غیر تو آرزومند گردم، در حالی که فرمان روایی، حاکمیت و مالکیت آفرینش مخصوص توست؟ آیا من امیدم را از تو قطع گردانم در صورتی که تو از فضل و کرمت آنچه را من درخواست نکردم به من بخشیدی؟»

گستره امید مؤمن به خدا

از فراز مزبور استفاده می شود که درخواست انسان از خدا و امید به فضل الاهی نباید محدود باشد. بلکه انسان باید همه نعمت های دنیوی و اخروی را از خدا بخواهد و امید آن داشته باشد که خداوند همه نیازهای مادی و معنوی او را برآورده کند. فراموش نکند که خداوند مالک مطلق و حقیقی هستی است و کسی جز او نمی تواند آرزوها و امیدهای انسان را برآورده سازد. گذشته از نعمت های دنیوی نظیر ثروت، همسر خوب و آبرومندی در اجتماع که باید از خدا درخواست شود، در ارتباط با امور اخروی نیز نباید امید انسان به خدا معطوف به نجات از جهنم و نیل به نعمت های ظاهری بهشت، نظیر حور و غلمان و خوردنی های بهشت گردد. بلکه فراتر از آنها، انسان باید آرزوی نیل به مقامات عالی بهشت و هم نشینی با انبیا و اولیای خدا را داشته باشد و از خداوند بخواهد که او را به مقام قرب خویش بار دهد. نباید نگریستن در وضع و حال خود و توجه به کوتاهی های خویش در کسب رضای خداوند و کاستی هایی که در جنبه های معنوی دارد، او را از درخواست های بزرگ باز دارد و تصور کند که اگر از خداوند مقامی چون مقام سلمان را درخواست کند، بدو خواهند گفت که تو را با این پلیدی ها و زشتی ‏های رفتارت و کوتاهی ‏ات در نیل به تعالی و کمال، چه رسد به درخواست نیل به مقام بندگان خاص و برگزیده خدا و کسانی که سراسر عمرشان در مسیر کسب رضای الاهی طی شد و لحظه ای از انجام تکالیف و وظایف الاهی کوتاهی نکردند.
توجه به یک نکته اساسی به انسان جرئت می بخشد که درخواست های بسیار بزرگ از خداوند داشته باشد و امید نیل به عالی ترین مقامات را در ذهن خود بپروراند، و آن اینکه خداوند دارای قدرت و مالکیت نامتناهی است و هرچه به هر کس عطا کند، از دارایی و ملک او کاسته نمی شود. خداوند می تواند همه نعمت های دنیا را به یک نفر عطا کند و همسان با آنها نعمت های دیگری خلق کند و در اختیار بنده ای دیگر قرار دهد. هرچه او به بندگانش ببخشد از دارایی و ملک او کاسته نمی شود؛ چون آنچه را او بخواهد بی درنگ با یک اراده و فرمان خلق می شود:
أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ‌؛ (9) «آیا آنکه آسمان ها و زمین را آفرید بر آفریدن همانند آنها توانا نیست؟ چرا، [تواناست]، و اوست آفریدگار دانا. جز این نیست که کار و فرمان او، چون چیزی را بخواهد، این است که گویدش، باش، پس می باشد».
توجه به این معنا در مقام دعا و مناجات به انسان جرئت می دهد که از خداوند درخواست های بزرگ داشته باشد و نیز باعث می شود که توجه به بی ‏لیاقتی ها و آلودگی هایش او را از درخواست از خداوند باز ندارد. با توجه به این حقیقت، حضرت خطاب به خداوند می فرمایند که خدایا، تو به من تفضل کردی و آنچه را من نخواسته بودم به من عنایت کردی، پس آیا سزد که مرا از خویش ناامید سازی و آنچه را از تو تمنا و درخواست می کنم به من نبخشی؟ مشابه این تعبیر در دعای ماه رجب و دعای ابوحمزه ثمالی و سایر دعاها نیز وجود دارد و ائمه اطهار علیهم ‏السلام بدین ‏وسیله به ما تعلیم داده اند که در مقام دعا همت بلند و هدف ‏های متعالی و درخواست های بزرگ داشته باشیم و به چیزهای پست و کوچک قناعت نکنیم.
فراموش نمی کنم که در عهد کودکی که به دبستان می رفتم، برای اولین بار از یزد به قم مسافرت کردم و در مسیر، راننده برای اینکه خوابش نرود با ما صحبت می کرد و گاهی پشت فرمان سوره یوسف را از حفظ می خواند. او به من گفت: اکنون که می خواهی به قم بروی و به زیارت حضرت معصومه علیها السلام مشرف شوی، از آن حضرت چه می خواهی؟ گفتم نمی دانم که چه بخواهم. او از من پرسید که ثروتمندترین افراد در شهر شما کیست؟ من کسی را که در آن زمان معروف بود در یزد از همه ثروتمندتر است نام بردم. گفت اگر گدایی با زحمت و با راضی کردن دربان خانه آن شخص خودش را به او رساند و درخواست یک ریال کرد، مردم به او نمی خندند که چه انسان احمقی است که از چنین ثروتمندی پول حقیر و بی ‏ارزشی را درخواست می کند؟ او به من گفت که وقتی به حرم مشرف شدی چیز کم نخواه و درخواست مال دنیا که ناچیز و حقیر است از حضرت معصومه علیها السلام نداشته باش. آن راننده که امیدوارم خداوند با پیشوایان معصومش محشورش گرداند، به من درس اخلاق داد و به من یادآور شد که نهایت دون همتی است که انسان در مکان های مقدس و روزها و شب ‏های خاصی چون ماه مبارک رمضان و شب‏ های قدر درخواست های حقیر دنیوی از خداوند داشته باشد. بلکه در این فرصت های طلایی و ارزشمند باید از خداوند تعالی توفیق بندگی و نیل به رضوان و مقام قرب الاهی را درخواست کرد.
حضرت در ادامه مناجات چنین می فرمایند:
اَم تُفقِرُنی اِلی مِثلی وَاَنا اَعتَصِمُ بِحَبلِک. یا مَن سَعَدَ بِرَحمَتِهِ القاصِدُونَ، وَلَم یَشقَ بِنَقمَتِهِ المُستَغفِرُونَ؛ «یا تو مرا به گدایی چون خودم محتاج می سازی در حالی که به رشته لطف و کرمت چنگ آویخته ام؟ ای خدایی که ارادتمندان و جویندگان خویش را با رحمت خویش سعادتمند می سازی، و آمرزش خواهان از خویش را با نقمت و عذاب خود به شقاوت و رنج نمی ‏افکنی».
آیا هیچ ثروتمند کریمی گدایی را که به در خانه اش آمده و عرض حاجت دارد، به گدای دیگری حواله می دهد؟ چگونه ممکن است خداوندی که مالک علی الاطلاق است و هرچه بنده اش بخواهد می تواند به او عنایت کند و هرچه ببخشد از ملک و دارایی او کاسته نمی گردد، بنده فقیر و نیازمند را از درگاه خویش براند و ناامید سازد تا او به نزد بنده فقیری چون خود برود که سرتا پا نیاز و از رفع نیاز خود عاجز است، چه رسد که نیاز غیر خود را برطرف سازد؟ انسان به واسطه رحمت الاهی به سعادت می رسد و استغفار عامل بهره ‏مندی از رحمت الاهی و رهایی از نقمت و عذابی است که باعث شقاوت می گردد. در حقیقت، نایل گشتن به سعادت واقعی و رهایی از شقاوت در گرو یاد خدا و استغفار از اوست.

پی نوشت ها :

1. بقره(2)، 111.
2. نهج‏البلاغه، خطبه 42.
3. بقره(2)، 216.
4. عادیات(100)، 8.
5. علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، ج 20، ص 799.
6. توبه(9)، 120.
7. کلینی، کافی، ج 7، ص 266، ح 8.
8. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 93، باب 16، ص 303، ح 39.
9. یس، (36)، 81-82.

منبع: مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1390)، سجاده های سلوک: شرح مناجات های حضرت سجاد علیه السلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ اول